نتایج جستجو برای عبارت :

طرز تهیه قیمه نثار

طرز تهیه قیمه نثار :
قیمه نثار از مجموعه دستورغذایی های محلی است که طرز تهیه آن را برای شما آماده کرده‌ایم.
 
 
 
 
به گزارش آشپزباشی، قیمه نثار یا قیمه نساء از غذاهای سنتی و تشریفاتی شهر قزوین است و معمولا این غذای بسیار خوشمزه و پر از عطر و طعم را در مهمانی های خود سرو می کنند. این غذا پیشنهاد خوبی برای مهمانی های افطار شماست. علاوه بر رنگ و جلوه زیبایی که دارد، انرژی بخش نیز می باشد. این غذا ادویه مخصوص به خود هم دارد که فقط در شهر قزوین یافت م
قیمه نثار یک غذایی قزوینی است. در قزوین ادویه ای موجود هست به نام ادویه مخصوص قیمه نثار که اگر بتوانید نوع مرغوب آن را پیدا کنید، غذای شما بی نهایت خوش عطر می شود. این غذا درگذشته جزو غذاهای تشریفاتی محسوب می شد و در عروسی ها هم به عنوان شام عروسی همراه با سبزی خوردن سرو می شده است.
 
طرز تهیه قیمه نثار

ادامه مطلب
مواد لازم قیمه نثار خوشمزه و جا افتاده
برنج خیس کرده :3 پیمانه
گوشت قیمه ای خرد شده به اندازه یم فندق :350 گرم
پیاز خرد کرده ریز :2 عددبزرگ
لپه خیس کرده:1/2 پیمانه
روغن :1/2 پیمانه
رب گوجه فرنگی :2 ق س
ادویه خورشتی :1 ق چ
ادویه پلویی :  1ق چ
گلاب :1ق س
زعفران دم کرده:1 ق س
زرشک سرخ شده:1/2 پیمانه
گرد لیمو عمانی :1 ق س
نمک :به میزان لازم
خلال پسته و بادام:برای تزیین

مواد لازم برای درست کردن قیمه نثار
ادامه مطلب
چجوری قیمه نثار درست کنیم ؟
قیمه نثار بر عکس خورشت قیمه یک غذایی پلویی می باشد که شباهت زیادی به مرصع پلو و آجیل پلو دارد اما از نظر طعم اندکی تفاوت بین این سه غذا وجود دارد.
قیمه نثار برای کجاست ؟
این غذای خوش رنگ و شیک از جمله دستور پخت های قزوین می باشد که گاهی اوقات در برخی مراسمات رسمی و حتی عروسی ها نیز طبخ می شود.
ادامه مطلب
قیمه نثار برای کجاست ؟این غذای خوش رنگ و شیک از جمله دستور پخت های قزوین می باشد که گاهی اوقات در برخی مراسمات رسمی و حتی عروسی ها نیز طبخ می شود.
مواد مورد نیاز قیمه نثارهمراه ما در این بخش از آشپزخانه نمناک از سایت نمناک باشید تا آموزش درست کردن قیمه نثار اصیل را برای شما بیان کنیم :
ادامه مطلب
قیمه نثار اصالتاً غذایی قزوینی است که در گویش عامیانه به غلط قیمه نساء خوانده می شود
 
در قزوین ادویه ای موجود است به نام ادویه مخصوص قیمه نثار که اگر بتوانید نوع مرغوب آن را پیدا کنید، غذای شما بی نهایت خوش عطر می شود.
 
این غذا در گذشته جزو غذاهای تشریفاتی محسوب می شد و در عروسی ها به عنوان شام عروسی همراه با سبزی خوردن سرو می شد
 
مواد لازم
 
● گوشت گوسفندی : سیصد گرم
● رب گوجه فرنگی : دو قاشق غذاخوری
● پیاز : یک عدد متوسط
● زرد چوبه ، ادویه ،
طرز تهیه قیمه نثار قزوینی :
قیمه نثار جز غذاهای خوشمزه شهر قزوین هست که باب میل همه ایرانی هاست . تمامی رستوران های درجه یک قزوین این غذای خوشمزه رو سرو می کنند . 
قزوینی ها قیمه نثار رو برای مراسم های ماه رمضان و میهمانی های خود درست می کنند . دستور پخت قیمه نثار بسیار راحته و شما این غذای خوشمزه رو به راحتی می تونید 
در منزل درست کنید . 

ادامه مطلب
طرز تهیه قیمه نثار مجلسی به روش قزوینی‌های قدیمی
«قیمه نثار» یکی از محبوب‌ترین غذاهای ایرانی و مشهورترین غذای قزوینی است. اسمش قیمه نثار است اما قیمه نیست. یک پلوی خوشمزه و خوش آب و رنگ و معطر که هم حظ بصری دارد و هم طعمی لذیذ و به یاد ماندنی. قزوینی‌های اصیل قیمه نثار را با گوشت گوسفند درست می‌کنند و هنوز هم گاهی در مجالس عروسی، نذری روزهای عاشورا و تاسوعا و شب سال تحویل مثل زمان‌های قدیم سر می‌شود.
 
مواد لازم :

گوشت  قیمه شده
 ۲۰۰ گرم

 خ
 
غذاهای محلی قزوین:
1- قیمه نثار
وقتی نام غذاهای قزوینی وسط می آید بی شک همه ما به یاد غذای خوشمزه و اعیانی قیمه نثار می افتیم که شباهت زیادی به مرصع پلو دارد. برای تهیه این غذا از گوشت تازه گوسفندی، برنج، زعفران، خلال بادام و پسته، خلال پرتقال، شکر، آب گوشت، پیاز داغ، رب گوجه و ... استفاده می کنند. گوشت گوسفندی پخته شده لای برنج قرار می گیرد و روی غذا معمولا با انواع خلال های رنگارنگ تزیین می شود. جالب است بدانید که در شهر قزوین ادویه مخصوصی وجو
بگذار سربسته بماند معنی عشق
دلتنگ مشو
که دلت هم بیگانه شده..
بگذار راز بماند رازی که هیچکس یادش نیست..
حلول کند
به جانت
آهسته آهسته
،بماند..
..
عشق نثار قلب نشده بود
بلکه،
قلب 
و جان
نثارِ طبعش
شُده بود
دلتنگی ات
را جا گذاشته ام
در قلبی که..
عشق در آن مزاحمِ
هیچکس نشود..
 
من مانده ام
و تنی که ثانیه به ثانیه میلرزد
از 
صِدای قلبی 
که
درون
صندوق شش قُفلِ سینه،
پنهان ست
..
تو خوب مدارا میکنی
با قلبت
جوری که باور میکنم
من عشق را خیالاتی شده ام..
دل
چیست!؟
قیمه نثار خوراکی اصالتاً قزوینی است. این خوراک با برنج و گوشت و خلال بادام و پسته و پیاز داغ تهیه می‌شود. در این مقاله قصد داریم طرز تهیه قیمه نثار را به شما آموزش دهیم تا با این غذای محلی و خوشمزه ایرانی بیشتر آشنا شوید.
در قزوین ادویه‌ای موجود هست به نام ادویه مخصوص قیمه نثار که اگر بتوانید نوع مرغوب آن را پیدا کنید، خوراک شما بی‌نهایت خوش عطر می‌شود. این خوراک درگذشته جزو خوراک‌های تشریفاتی محسوب می‌شد و در عروسی‌ها هم به عنوان شام عرو
انگور فلّه ایم ، با گلّه ی انگوران، در خمره مخموری در گوشه ی مهجوری ! قراره که روزی “گنداب شوم گنداب”بیا و بَردارم در کوزه بیاندازم! در یوزه بیاندازم سرخ ترین خونِ ، جان را بِچِش از خونم و بعد اگر خوش بود، اگر که شاد شدی ! مرا به نام خودت!“شراب کن شراب”دفتر کهنه ای ام ! ورق نمی خوردمقسم به جان کسی که دوستش داری ورق بزن مرا ! صحیح قرات کن و بعد مرا به معجزه ات !“کتاب کن کتاب”نه فحش بلد بودم ، نه فحش میگویم فحش که میخوردم ، سکوت میکردم!اصلا بیا هر
1 ... 2 .... 3 .... امتحان میشه(:با عرض سلام خدمت همه حضار و بزرگوارانی که صدای بنده رو میشنوند، و هر از گاهی میومدن اینجا و میدیدن خبری نیست و احتمالا یه صلواتی نثار من میکردن.
ایشالا میخوام دوباره برگردم به میادین.دعا کنید فقط خواهشا.
ای سردار دلها ای فرزند زهرا ای مرد دلاور ای سردار لشکر ای ذولفقار حیدر ای جاودان و بی سر ای شاهد و شهید دین ای عاشق و امید دین ای هم سفره ی علی ای جان نثار راه ولی ای خواهان شهادت ای سردار ولایت ای مالک اشتر زمان شهادتت مبارک ای سربه زیرِ...
از ساعت شیش شیش و نیم که رفتیم بازار رو پا وایستادم تا هشت و نیم که اومدیم. از هشت و نیم که نماز خوندم به بعد،تا دو و نیم نیمه شب بازم رو پا وایستادم. پاهام داره لعن و نفرین و تف و هر آنچه بلده نثار روح پاکم میکنه.
آخه کدوم ادم دیوانه ای امتحان آشپزی رو ساعت هشت صبح برگزار میکنه؟؟؟؟ 
فقط امیدوارم نتیجه رضایت بخش باشه
فردا می خواهیم برویم سیزده بدر؟
خبرنگار شبکه خبر : شهر پلدختر دچار ابگرفتگی شدید شده و مردم به کمک نیازمندند .
فردا می خواهیم برویم سیزده 
خبر نگار شبکه خبر : هموطنان عزیز شدت ابگرفتگی به حدی است که مردم خانه خود را رها کرده و به مناطق بلند تر رفته اند
فردا می خواهیم برویم
خبرنگار شبکه خبر : بعضی از هموطنانمان در سیلاب گرفتار شده اندو به بالا پشت بام ها رفته اند.
فردا می خواهیم 
خبر نگار شبکه خبر : جناب استاندار با توجه به اخباری که رسیده است که
چند روز قبل رئیس یه سری دی وی دی آموزشی برای عهد ناصر الدین شاه! آورد و منم یه نگاهی بهشون انداختم و دیدم به دردم نمیخوره و گذاشتمشون همونجایی که بودن تا ببردشون. موقع بردن کلی فحش نثار روح و روانم کرد! بغض کردم و وقتی همه رفتن یه دل سیر گریه کردم و چند صفحه قرآن خوندم تا آروم بگیرم.
یعنی میشه این روزا ختم به خیر بشه؟
#صله_امام
در کتاب من لا یحضره الفقیه در باب صله امام آمده که: از امام صادق علیه السلام درباره فرموده خداى - عزّوجلّ - : مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً؛ چه کسى به خداوند وام نیکویى مى دهد، سؤال شد. آن حضرت فرمود: درباره صله امام نازل شده.

امام صادق (ع) فرمودند:
 هرکس پندارد که امام به آنچه در دست مردم هست احتیاج دارد، کافر است. جز این نیست که مردم نیازمندند که امام از ایشان بپذیرد. خدا امر فرموده که از اموال آنان صدقه و زکات بگی
هفته نیروی انتظامی بر بزرگمردانی که رمز بقا و ثبات آنان، طلب حیات طیبه در گمنامی و بی نشانی است، اندیشه ناب خود را باعشق و ارادت مخلصانه به حضرت حق در آمیخته، بی اعتنا به رنگ و لعاب زیور دنیا، توشه ای معنوی نثار بازار فداکاری کرده اند مبارک بادمسجد و پایگاه بسیج امام حسین علیه السلام وبلاگ ما:www.tkanoon.blog.ir
شب یلداست؛ شبى که در آن انار محبت دانه مى شود و سرخى عشق و عاطفه،
نثار کاسه هاى لبریز از شوق ما؛
شبى که داغى نگاه هاى زیباى بزرگ ترها در چشمان کودکان اوج مى گیرد و بالا مى رود.
شب یلدایتان پرستاره و پر خاطره باد .
« عکس مربوط به یلدای 92 »
 
 
 
 
 
آب زنید راه را هین که نگار می‌رسد
مژده دهید باغ را بوی بهار می‌رسد
 
راه دهید یار را آن مه ده چهار را
کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد
 
چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان
عنبر و مشک می‌دمد سنجق یار می‌رسد
 
رونق باغ می‌رسد چشم و چراغ می‌رسد
غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌رسد
 
تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود
ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد
 
باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند
سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد
 
خلوتیان آسمان تا چه
چیست استقلال؟ میهن داشتن،
جامة ناموس بر تن داشتن.
مهر پاکی بر همه خلق و دیار،
غیرتی بر رغم دشمن داشتن.
شکر وحدت، شکر نعمتهای او،
راه بر فردای روشن داشتن.
با زبان مادری با افتخار
در تنور شعر پختن داشتن.
در فضای بی غبار این دیار
سیر در گلزار و گلشن داشتن.
در ره فردای ملّت مشعلی
اندرون سینه گلخن داشتن
جان نثار مرز و بوم این وطن،
عزم چون فولاد و آهن داشتن.
بخشی از زیارت اربعین: و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة...؛ و سیدالشهدا علیه السلام، خون خویش را در راه تو عطا کرد، تا بندگانت را از «جهالت» و «حیرت ضلالت» نجات دهد... که جهالت، غفلتِ عِلمی است و ضلالت، غفلتِ عَمَلی.جهل و ضلالتِ همگان بود برقرارشد خون تو برای نجات بشر، نثارراه سلوک و قرب، چه سهل است با حسینگر کشتیِ سریعِ وصالش شوی سوار
امام زمان(عج)-مناجاتحق دوباره کرمی کرد که بیدار شومبا نگاه تو گل فاطمه هشیار شوماز ازل گر دل من بر تو ارادت کردستمادرت خواست که من بر تو گرفتار شومهمۀترس من از باقی عمرم این استباز بر پیش نگاه تو گنهکار شومبه خدا حاجتم از سفرۀ زهرا این استدور از اهل سقیفه به علی یار شومحق آن چادر پر وصله و خاک آلودهمحرم اهل کسا با دل بیمار شومهمچو مقداد هماهنگ شوم با رهبرجان نثار تو چو میثم به سر دار شومظهــــــــور نـزدیــڪ اســت
عکس نوشته امام زمان
خورشت قیمه از خورشت های محبوب ایرانی است که در شهرهای مختلف آن را به شکل‌های گوناگونی تهیه می‌کنند. (قیمه نثار، قیمه نخود، پیچاق قیمه، قیمه آذری و...)، اما قیمه اصلی همان خورشتی است که از لپه، گوشت، لیمو عمانی و البته خلال‌های سیب‌زمینی تشکیل‌شده است.

ادامه مطلب
 
 
باسمه تعالیچلچراغامام زمانقصیده ۱۰
ای که هستی جانشین و مالک لیل و نهارصاحب عز و جلال و مظهر پرودگار
از نظر ها غایب و در جان مردم جان توستکی شود ظاهر رخ گلگون و یابم من قرار 
با قیامت می شود عالم پر از نور و صفاعدل تو جاری شود، هر گوشه و کوی و دیار
عاشق روی و جمال تو سراپا گشته ایملحظه ای بر ما نظر کن، در حجابیم و غبار
ای عزیز فاطمه، منجی و هادی در جهانمی کنی محروم ما را از ولایت در نظار
می شود روزی بگویی قبر مادر در کجاست؟نیست جای دفن او معلوم
تو خیال می کنی چرا ما در اینجا ماندگار شده ایم؟ ما را، یا تبعید کرده اند، یا برای جنگ با افغانها، ترکمنها و تاتارها به این سر مملکت کشانده اند. ما همیشه شمشیر و سپر این سرزمین بوده ایم. سینه ما آشنای گلوله بوده،اما تا همان وقتی به کار بوده ایم که جانمان را بدهیم و خونمان را نثار کنیم. بعدش که حکومت سوار می شده، دیگر ما فراموش می شده ایم و باز باید به جنگ با خودمان و مشکل هایمان بر می گشته ایم.
 
از کتاب کلیدر - نوشته محمود دولت آبادی 
 
پ ن: شبیه ح
تو خیال می کنی چرا ما در اینجا ماندگار شده ایم؟ ما را، یا تبعید کرده اند، یا برای چنگ با افغانها، ترکمنها و تاتارها به این سر مملکت کشانده اند. ما همیشه شمشیر و سپر این سرزمین بوده ایم. سینه ما آشنای گلوله بوده،اما تا همان وقتی به کار بوده ایم که جانمان را بدهیم و خونمان را نثار کنیم. بعدش که حکومت سوار می شده، دیگر ما فراموش می شده ایم و باز باید به جنگ با خودمان و مشکل هایمان بر می گشته ایم.
 
از کتاب کلیدر - نوشته محمود دولت آبادی 
 
پ ن: شبیه ح
افسوس که کسی نیست........افسوس که کسی نیست تاگذشته های پرملالم را از من بگیردوآینده ای پراز شادی را به قلبم هدیه کندافسوس که کسی نیست!تا بار فراق وجدایی را از دوش من برداردوکوله باری از محبت خویش را جایگزین آن کندافسوس که کسی نیست.......از من بخواهد ناگفته های قلبم را که عمریست خک خورده سینه ام شده است را برایش بازگو کنمودر پاسخ عشق بی پایانش را نثار دل بیمارم کند!افسوس.........افسوس که در این روزگار کسی نیستجز سکوت وتنهایی و دلتنگی که عمری گوشه نشین
ای سرزمین! کدام فرزندها، در کدام نسل، تو را آزاد، آباد و سربلند، با چشمانِ باور خود خواهند دید؟
ای مادرِ ما، ایران! جانِ زخمیِ تو، در کدام روزِ هفته التیام خواهد پذیرفت؟
چشمان ما به راهِ عافیت تو سفید شد؛ ای ما نثار عافیتِ تو
| محمود دولت آبادی |
موشک به موشک اقتدارانقلاب است/ضربه به دشمن افتخار انقلاب است/باشدجواب غرب وآمریکافقط این/عزت پیام آشکارانقلاب است/ایران ماالگوی ایثارزمین شد/چون باولایت پاسدار انقلاب است/داده شهیدان زیادی بهر اسلام/گنج شهادت هم نثار انقلاب است/مثل سلیمانی برایش جانفشان شد/حاج قاسم ایران عیار انقلاب است/اوباشهادت ضربه اش غرب ویهودی /چون بارفیقان هم که یارانقلاب است/خونش طریق حق شده تاآن فلسطین/آماده باش شیعه کارانقلاب است/تاروز مهدی که فرج حاصل بگردد/ه
هیچوقت بابت عشق هایی که نثار دیگران کرده اید و بعدها به این نتیجه رسیده اید ذره ای برای عشق شما ارزش قائل نبوده اند، افسوس نخورید!
شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیده اید.
و چه چیزی زیباتر از عشق ... 
هر رنج دوست داشتن، صیقلی ست بر روح و با هر تمرین دوست داشتن، روح تو زلال تر می شود...
حضرت موسی ابن جعفر با هشام
گفته اند اسرار و آمد در بهار*
این مراتب آخر عقل است و دین
عقل را باشد مراتب بیشمار
راحتی از عقل می آید به بار
عاقلان را نیست آزاری به کار
مرکز خیرند و شوق و دلخوشی
لطفشان بر خلق میگردد نثار
مثل خورشیدند ، گرم و پر ثمر
داده از جان برهمه خورشیدوار
مستمندان بهره مند از نورشان
بوده بر لطف خدا امّیدوار
کم سخن هستند و آرام و متین
در سکوت هستند پند روزگار
هرچه نیکی کرده باشند کوچک است
خوبی از مردم براشان ماندگار
دیگران را دی
 
  ارغوان را خیلی دوست داشتم. مدت زیادی با من و درخیالم بود. هرجا که می رفتم، هرجا که می خوابیدم ، حتی در نفس کشیدن هایم.
   شعرهایم برای او بود. داستان هایم از او بود و حتی راز و نیازم برای او بود. پناه بر خدا ! گاهی انگار جای خدا هم می نشست . چون از زیبایی بهره ای برده بود . گاهی فکر می کرد الهه ی زیبایی ست و دوست داشت تمام سیم و زر دنیا را در پایش نثار کنند. اما من فقط می توانستم ردای کسی را بر دوش داشته باشم که اندک حسی عاشقانه در قالب کلمات بریزد و
❤️کسانی هستند که می گویند ما عاشق همسرمان هستیم و کلی مهر و محبت نثار طرف مقابل می کنند اما در عمل به وظایف و تکالیفی که به عهدشان هست عمل نمی کنند اینان دروغگو هستند.
❤️عاشق واقعی کسی است که به تعهدی که در روز ازدواج به همسرش داده است وفا کند.
هرسال، وقتی میرم نمایشگاه کتاب، فکر میکنم "دیگه از این افتضاح تر نمی‌تونه باشه" و آه و نفرینی نثار دست‌اندرکاران عرصه نشر میکنم. سال بعد که میرم، چشمم که به قیمت اولین کتاب میفته میفهمم سال قبل چقدر آدم ساده ای بود. آخرش هم که دارم میرم بیرون زیر لب می‌گم: «دیگه از این افتضاح تر نمی‌تونه باشه»
آقابیاکه موسم فردارسیده است/مژده برای موعد زهرا رسیده است/این جان بی رمق دگر بی حال میشود/رنج تحملی که برجانهارسیده است/قرآن وآل مصطفی درانتظارتو/اکنون زمان دولت طاهارسیده است/ازگریه های شیعیان سیلاب جاری است/گویاامید برتر دلها رسیده است/ای تک سوار فاطمی توذوالفقارحق/وقت شکوه دین ماتنهارسیده است/صدلشکری فراهم از یاران جان نثار/اندررکاب رهبر وآقارسیده است/اینک ظهور انورت مشکل گشای ماست/اهل جهان بگوید آن مولارسیده است/
اندراین شادی شیعه کاش مهدی سررسد/آن زمان مژده های ناب پیغمبررسد/کربلاو فاطمیه آرزویش کرده اند/موسم مرهم گذاری بردل حیدررسد/نیمه شعبان رسیده شدامیدمافزون/وقت نابودی برای دشمن کافر رسد/یاورانی پاک ومخلص دررکابش جان نثار/دردفاع از ولایت معنی کوثررسد/عید عظمایی برای مصطفی واهل بیت/بهرنورانی دلها زمزم رهبررسد/طلعت رخسارمهدی باظهورش آشکار/کن دعااز بهرمولاناگهان سروررسد/
ندبه خوان جمعه باشد چشمهای انتظار/ازفراق روی مهدی شیعه گشته بیقرار/دشمنان دین احمدظلمشان بی انتهاست/هق هق گریه ز چشمان سوی مولاآشکار/سختی درزندگانی دوره آخر زمان/لشکری ازبهرمولاسوی رهبر دلسپار/شیعه باشدبر ولایت درعمل خیبرشکن/در رکاب مهدویت میشوداوجان نثار/هرنمازجمعه ما سنگری آماده باش/بابصیرت اورسیده قله های افتخار/وقت هم عهدی شیعه باامام وهرشهید/تا زندبرجان دشمن ضربه های ناگوار/باولایت وحدتی بر مسلمین حاصل شود/بعد سختی زمستان میرسد
یکی از نشانه‌های بی‌برکت بودنِ یک نگرش و یک زندگی،
اینه که نتونی حس محبت و احترام سایرین رو از پسِ اعمال و حرفهاشون دریافت کنی.
میفرماید برای بدیِ بقیه نسبت به خودت عذرتراشی کن،
حالا عذرتراشی برای بدیها که هیچی، 
این روزها محبت بقیه نسبت به خودمون رو هم نادیده میگیریم و اصلاً نمی‌فهمیم،
و حتی وقتی مستقیماً ابراز میکنه که قصدش خیر بوده، باز هم (مثلا به خاطر روشش) نکوهشش می‌کنیم و خلوص نیتش رو زیر سوال می‌بریم.
خدا بهمون رحم کنه.

+امروز داغ
چند روز پیش آقای حافظی نامی به رحمت خدا رفت که خیّر مدرسه ساز بود. و بیست و اندی سال بود که به امر مدرسه سازی مشغول بود. بیست و اندی سااااال! 
حالا نکته کلیدی این ماجرا اینه که از هفتاد سالگی این کار رو شروع کرده بود!
وقتی شروع میکرده احتمالا فکرش رو هم نمیکرده که عمر فعالیتش تقریبا به اندازه عمر کل بیمه و خدمات یک کارمند نزدیک بازنشستگی باشه.
ایشون در نود و چند سالگی فوت کردن.
واقعاً ماجرای قابل تاملیه...
پیش‌فرضتون در مورد نهایت سنِ مفیدِ آغاز
شهادت واژه ای پرافتخاراست/تداوم بخش دین کردگاراست/رساندبنده راتااوج افلاک/فدایی ولایت نزد یاراست/به عشق اهل بیت وآل احمد/شهادت وصل تا پروردگاراست/بودشورحسین و کربلایش/کمال لحظه های جان نثار است/ز ایران شد سلیمانی سرافراز/همانکه وصف خیرش بیشماراست/همیشه مرهم بررهبری بود/ولایت را مطیعی آشکاراست/حیات وهم مماتش اوج عزت/نشان شیعیان با ذوالفقاراست/مبارک بهراو گنج شهادت/سلیمانی امیر روزگار است/اگرچه سخت دوری وفراقش/امید مسلمین آن پاسداراست/ش
 
قیمه نثار خوراکی اصالتاً قزوینی است. این خوراک با برنج و گوشت و خلال بادام و پسته و پیاز داغ تهیه می‌شود.
مواد لازم
500 گرم گوشت مغز ران
2 قاشق غذاخوری خلال پرتقال شیرین شده
6 پیمانه برنج
1 قاشق غذاخوری دارچین، هل و زیره
100 گرم کره
1 قاشق غذاخوری زعفران آب کرده
1 قاشق غذاخوری شکر
1 قاشق غذاخوری رب گوجه فرنگی
1 قاشق غذاخوری گلاب
2 قاشق غذاخوری خلال پسته
2 قاشق غذاخوری زرشک
2 قاشق غذاخوری خلال بادام
نمک، فلفل و زردچوبه به مقدار کافی
2 قا
بوی جان می آید اینک از نفس های بهاردستهای پر گل اند این شاخه ها ، بهر نثاربا پیام دلکش ” نوروزتان پیروز باد ”با سرود تازه ” هر روزتان نوروز باد ”شهر سرشار است از لبخند ، از گل ، از امیدتا جهان باقی است این آئین جهان افروز باد . . .
من همان قهرمان داستانی هستم که همه چیز را در مرز رسیدن رها می‌کند. می‌گذارد و می‌رود و نمی‌ماند تا ثمره‌ی آن‌چه گذشت را ببیند. همان که می‌تواند همه‌‌ی انتظارها و دلتنگی‌هایش را با یک جمله‌ی ساده، یک بله‌ی خشک و خالی تمام کند، می‌تواند رسیدن را، دیدن را تجربه کند، اما نمی‌کند. رها می‌کند. می‌رود. نمی‌ماند. همان شطرنج‌بازی که می‌تواند با حرکت آخر حریف را کیش و مات کند اما صفحه‌ی شطرنج را یک حرکت مانده به حرکت آخر، نیمه‌کاره رها می‌
 
از صبح تا  دم غروب چه من چه بقیه رو داشت انگار صدا میزد که امشب شب جمعه است ! 
فاتحه یادتون نره ! و هی مرتب پشت گوش من میگفت ببین حلوا،  حلوا یادت نره واران (اسم واقعیم) 
و من داشتم فکر میکردم مواد حلوا دارم یا نه ؟! فقط متوجه شدم مواد حلوا سنتی رو دارم ولی حلوای آرد رو نه !
اومدم دست به کار بشم که یکبار علی جان برادر زاده ام زنگ در خونمون زد و یکساعت تموم با اون مشغول بازی شدم :|
باز دوباره اومدم دست به کار بشم دیدم داداش کوچکه (وسطی)  زنگ زد و یه چی
خردادماه ۱۳۹۷ اولین پست استاد کامل در وبلاگ بارگزاری شد...از آن روز تاکنون انتقادات و تناقض‌های زیادی را طرح کردم؛ ولی هیچ گاه پاسخی از غفار عباسی و مریدانش نشنیدم..
تحریری‌چی، شاگرد مدرسی، تفکیکی، اخباری، ضد عرفان، منافق، امنیتی... اینها بخشی از عناوین واتهاماتی‌ست که در این یکسال و چندماه نثار بنده کرده‌اند! چرا؟
ادامه مطلب
 
یک عادت خوب و ارزنده را بسیاری از مومنان رعایت می کنند که بعد از انجام یک کار خیر مثلا اطعام به مردم و ... ثواب آن را هدیه می کنند به روح درگذشتگان و حق داران خود و جمع حاضر و ...
این اخلاق را باید نیک و قابل تقدیر دانست. در وهله نخست از این بابت که به یاد رفتگان خود بوده ایم و برای آنها که دستشان از عالم حیات خالی است و دیگر فرصتی برای عمل ندارند، کار خیری را هدیه فرستاده ایم. خوبی دیگر ماجرا این است که چه بسا کسانی که به طور مستقیم و غیر مستقیم به
#امیرالمؤمنین_علی_علیه_السلام 
#مرثیه 
#غزل 
کنار بسترم از اشک دیده‌تر نکنید
به پیش چشم یتیمان، پدر پدر نکنید
توان دیدن اشک یتیم در من نیست
نثار خرمن جان علی، شرر نکنید
اگر چه قاتل من کرده سخت بی مهری
به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنید
اگر چه بال و پرکودکان کوفه شکست
شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید
از آن خرابه که شب‌ها گذر گه من بود
بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید
به پیرمرد جذامی سلام من ببرید
ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید
آخر دل است این
دل چون توان بریدن ازو مشکل است این
آهن که نیست جان من آخر دل است این
من می شناسم این دل مجنون خویش را
پندش مگوی که بی حاصل است این
جز بند نیست چاره ی دیوانه و حکیم
پندش دهد هنوز، عجب عاقل است این
گفتم طبیب این دل بیمار آمده ست
ای وای بر من و دل من، قاتل است این
کنت چرا نهیم که بر خاک پای یار
جانی نثار کردم و ناقابل است این
اشک مرا بدید و بخندید مدعی
عیبش مکن که از دل ما غافل است این
پندم دهد که سایه درین غم صبور باش
در بحر غرقه ام من و ب
تو به فردوست رو ما را واگذارمن به دوزخ می‌روم دیدار یار
بنده‌ی دیروز و فردایی و ما سالک این حال ناب مشکبار
فرش عقلت گر چه پر نقش است لیکعاقبت دارت زند نقش و نگار 
عقل را با عدل چون آمیختیآنچه در دست است جامی زهربار 
جام تو نوش تو بر خلقش مزنظلمت خویشت مکن بر کس نثار
کودکی و زاری و پیچیدگیسادگی و پیری و مستی و کار 
چوبک امر تو بر آتش زدم دوش در معراج سرخ بی‌قرار
گفت حلمی ساده کن این کار راساده کردم در شبی این کار و بار
فرزندان شما به حقیقت فرزندان شما نیستند !آن‌ها دختران و پسران زندگی‌اند در سودای خویش .آن‌ها از کوچه وجود شما می‌گذرند اما از آن شما نیستند !
و اگر چه با شمایند، به شما تعلق ندارند !عشق خود را بر آن‌ها نثار کنید، اما اندیشه‌هایتان را برای خود نگه دارید. زیرا آن‌ها را نیز برای خود اندیشه‌ای دیگر است .جسم آن‌ها را در خانه خود مسکن دهید اما روح آن‌ها را آزاد گذارید .
زیرا روح آنان در خانه «فردا» زیست خواهد کرد که شما حتی در رؤیا نمی‌توانید ب
 
 
باسمه تعالیچلچراغامام زمانقصیده ۱۰
ای که هستی جانشین و مالک لیل و نهارصاحب عز و جلال و مظهر پرودگار
از نظر ها غایب و در جان مردم جان توستکی شود ظاهر رخ گلگون و یابم من قرار 
با قیامت می شود عالم پر از نور و صفاعدل تو جاری شود، هر گوشه و کوی و دیار
عاشق روی و جمال تو سراپا گشته ایملحظه ای بر ما نظر کن، در حجابیم و غبار
ای عزیز فاطمه، منجی و هادی در جهانمی کنی محروم ما را از ولایت در نظار
می شود تبیین کلام وحی و اسرار درونچون امام است و بود عالم
آن نفسی که باخودی یار چو خار آیدت          وان نفسی که بیخودی یار چه کار آیدت
آن نفسی که باخودی خود تو شکار پشه‌ای          وان نفسی که بیخودی پیل شکار آیدت
آن نفسی که باخودی بسته ابر غصه‌ای          وان نفسی که بیخودی مه به کنار آیدت
آن نفسی که باخودی یار کناره می‌کند          وان نفسی که بیخودی باده یار آیدت
آن نفسی که باخودی همچو خزان فسرده‌ای          وان نفسی که بیخودی دی چو بهار آیدت
جمله بی‌قراریت از طلب قرار تست          طالب بی‌قرار ش
«هزینه مراسم عید و برات را به سیل زدگان اختصاص دهید»با توجه به ارادت همشهریان محترم به اهلبیت و احترام به اموات، بویژه در نیمه شعبان، که مراسم عید و برات را برگزار می نمایید، پیشنهاد می شود در صورت صلاحدید، هزینه های برگزاری مراسم یاد شده را به هم میهنان آسیب دیده از سیل اختصاص دهید و ثواب این صدقه بزرگ را به ارواح در گذشتگان نثار و ایثار فرمایید که قطعا مورد تایید امام زمان"عج" و رضایت پروردگار خواهد بود.خدا رحمت کند همه در گذشتگان را و خداو
 
یه شب که طبق معمول زده بودم به سر بی‌خوابی . پنجره اتاق رو باز کردم و به آسمون و ماه و ستاره‌ها و خونه‌ها نگاه می‌کردم. اون شب نمی‌دونم به چه دلیلی، سه تا عکس گرفتم. روز بعد که به عکس‌ها نگاه کردم دیدم این سه عکس بالا گرفته شده و نمی‌دونمم چرا  هر کدوم اینطوری شدن. بعدش حس کردم خیلی باحال شده و گذاشتمشون کنار هم و کلی داستان مختلف برای آشنایی لامپِ تیر چراغ برق و ماه ساختم. 
+اگه ضایع‌ام نمی‌کنین هر کسی که دوست داشت یه جمله یا یه داستان
خب امروز اولین ضربه خورد بهم.
گفتمان قبول نشدم.برای مصاحبه.
به مامان گفتم و تسکین بود برام حرفاش ، با بغض از پیش مامان رفتم تو اتاق و گریه کردم‌. 
سمانه با حرفش خیلی ناراحتم کرد ، مزجی درک نکرد ، و فقط مهدیس بود که من رو فهمید. و کمکم کرد ، گفت برو با کاشفی فرد صحبت کن.شاید بتونه کمکت کنه
انقده میترسم از اینکه بازم محبتم رو نثار کسایی بکنم که یه ذره هوامو ندارن‌...اصلا نمیتونم...
ولی این ضربه مهلک دقیقا از جای همیشگی خورد ،همونجایی که  امسال به خو
خب امروز اولین ضربه خورد بهم.
گفتمان قبول نشدم.برای مصاحبه.
به مامان گفتم و تسکین بود برام حرفاش ، با بغض از پیش مامان رفتم تو اتاق و گریه کردم‌. 
سمانه با حرفش خیلی ناراحتم کرد ، مزجی درک نکرد ، و فقط مهدیس بود که من رو فهمید. و کمکم کرد ، گفت برو با کاشفی فرد صحبت کن.شاید بتونه کمکت کنه
انقده میترسم از اینکه بازم محبتم رو نثار کسایی بکنم که یه ذره هوامو ندارن‌...اصلا نمیتونم...
ولی این ضربه مهلک دقیقا از جای همیشگی خورد ،همونجایی که  امسال به خو
جمعه درفرهنگ ماآدینه های انتظار/بندگی کن لحظه لحظه آن خداو کردگار/دلسپاری برولایت شرط هم عهدی ماست/زمزم قرآن وعترت بهر دلها آشکار/گلشن اخلاص داردنیمه شب بوی وصال/برترین وقت پرستش درزمین وروزگار/باولایت تاشهادت درس عاشورائیان/همت والای ایمان بهرشیعه افتخار/درشب جمعه همیشه یادحیدرگل کند/صبح جمعه ندبه خوان عاشقان بیقرار/هر نمازجمعه دارد زمزم احساس ناب/درحمایت ازولایت شدتجلی بهار/جمعه هاآتشفشان عشق مهدی یاوری/مثل ایران ولایی بهررهبر جان
احتمالا یک روزی که دیر نیست و دور میفهمی زندگی ارزشش را داشته. ارزش همه ی بالا و پایین و ضجه زدن ها و به زوووور به چیزی رسیدن ها و از دست دادن ها را.
گفتم از دست دادن. از دست دادنی در این عالَم نیست جز اینکه در ازایش چیزی ارزشمندتر به غنیمت برداری؛ که تجربه این غنی ترینِ غنایم خلقت، آنقدر در دفتر دنیا به کارت خواهد آمد که روزی به تمام بیم و اضطرابش نگاه کنی و لبخندی نثار تمام آنچه پشت سر گذاشته ای بکنی از سرِ رضایت و شاید هم شوق.
دخترم، جانِ دلمِ،
وقتی همه خانواده من جمله مادر هوس حلوای محلی میکنن ، اینطور میشه که دقیقا 
در غروب روز پنجشنبه (شب جمعه)  حلوای دوست داشتنی مادر و کل خانواده
با هنرمندی :دی واران درست میشه و فاتحه ی نثار مادر و تمام اسیران خاک میشه ⚘
البته موقع پخت حلوای محلی یاد همه شما دوستان بیانی بودم :))
اینم حلوای محلی مون‌ تقدیم به شما دوستان :)
فاتحه هم خوندم برای بعضی از دوستان که بهشون برسه :دی (دور از جونتون ) 

هرگونه سفارش و ارسال به تمام نقاط کشور :دی پذیرفته می‌ ش
وقتی همه خانواده من جمله مادر هوس حلوای محلی میکنن ، اینطور میشه که دقیقا 
در غروب روز پنجشنبه (شب جمعه)  حلوای دوست داشتنی مادر و کل خانواده
با هنرمندی :دی واران درست میشه و فاتحه ی نثار مادر و تمام اسیران خاک میشه ⚘
البته موقع پخت حلوای محلی یاد همه شما دوستان بیانی بودم :))
اینم حلوای محلی مون‌ تقدیم به شما دوستان :)
فاتحه هم خوندم برای بعضی از دوستان که بهشون برسه :دی (دور از جونتون ) 

هرگونه سفارش و ارسال به تمام نقاط کشور :دی پذیرفته می‌ ش
 
روزی فردی جوان هنگام عبور از بیابان، به چشمه آب زلالی رسید.آب به قدری گوارا بود که مرد سطل چرمی اش را پر از آب کرد تا بتواند مقداری از آن آب را برای استادش که پیر قبیله بود ببرد. مرد جوان پس از مسافرت چهار روزه اش، آب را به پیرمرد تقدیم کرد.
پیرمرد، مقدار زیادی از آب را لاجرعه سر کشید و لبخند گرمی نثار مرد جوان کرد و از او بابت آن آب زلال بسیار قدردانی کرد. مرد جوان با دلی لبریز از شادی به روستای خود بازگشت.
اندکی بعد، استاد به یکی دیگر از شاگردا
امروز برای اولین بار از رمز پویا استفاده کردم... با خودپرداز فعالش کردم. اپش رو نصب کردم و باید بگم که خوشم نیومد. برای منی که کُندم یک دقیقه فعال بودنِ این رمز عصبی کننده است! از قدیم گفتن که عجله کار شیطان است. بلی ؛)
چرا نباید بتونن امنیتش رو تامین بکنن؟! چرا آخه!
با ذوق غیرقابل وصفی رفتم که نت بخرم و از دست این دیتای باتری خور راحت شم که خورد تو ذوقم. فکر کن بسته ای که همیشه می خریدمش دیگه وجود نداره به جاش با همون قیمت می تونم از بسته ای استفاده
به دو خطبه‌ی طربناک چو کشید باده از تاکبه ترانه گفت با دل که بخیز چست و چالاک
سر غم قمار می‌کن به شعف نثار می‌کنسپه‌اش غبار می‌کن به فَرَش بتاز بی‌باک
سر غم گرفتم آن دم به دو ضربه‌ی مصمم کمرش به باد دادم کت و کول کهنه بر خاک
پدرش سیاه‌جامه سوی من سحر روان شدقد و شانه همچو رستم دک و پوزه همچو ضحّاک
کمر پدر گرفتم که سوی پسر فرستمغم و خصم هر دو خوشتر ته گور سرد نمناک
قمرم بگفت حلمی به سر سجاده‌ی می  سحری دعای مستان برسد به گوش افلاک
«دل غم هلا
وقتی بچه بودیم، مادرم یک عادت قشنگ داشت: وقتی توی آشپزخانه غذا می پخت برای خودش یواشکی یک پرتقال چهارقاچ می کرد و می خورد. من و خواهرم هم بعضی وقت ها مچش را می گرفتیم و می گفتیم: ها! ببین! باز داره تنهایی پرتقال می خوره. و می خندیدیم. مادرم هم می خندید. خنده هایش واقعی بود اما یک حس گناه همراهش بود. مثل بچه هایی که درست وسط شلوغی هایشان گیر می افتند، چاره ای جز خندیدن نداشت.مادرم زن خانه بود (و هست). زن خانواده بود. زن شوهرش بود. تقریبا همیشه توی آشپ
 مناقب هفت گل در مدح امام زمان (عج)

چو گشت در تتق چنبری نهان گوهر
بریخت کوکب دُرّی بر آسمان گوهر

نثار انجم رخشنده بر مجرّه ببین
چو جوهری که در آرد به ریسمان گوهر

چو لعبتی که کنندش نثار در دامن
ستاره ریخته در ذیل کهکشان گوهر

برین طبقچه پیروزه بین ز دُرّ عدن
درون خوان زمرّد ز اختران گوهر

شهاب بین که بسان سنان رویین تن
چگونه ریخته بر طرف هفت خوان گوهر

ز دود تیره که بر شد به سقف دود اندود
گرفت آتش رخشنده در میان گوهر

برین رواق روان درنگر به سیّا
چقدر این اهنگ قشنگه
دریافت
پر از حس امید و عشق و اعتماد به خدا بود ...
برای خودم تجویز کردم روزی بیست بار این اهنگ و بشنوم
انقدر عاشقِ تو هستم که خودم و دست خودت بسپارم
حال من باید از این بهتر شه من به این معجزه ایمان دارم...
توی تاریک ترین روزامم من و هر گوشه دنیا دیدی...
من برم تو اوج آتیشم مطمئنم تو نجاتم میدی
نگران منی... 
حالت و از چشمات میخونم
نگرانم نباش
#حال_من_خوب_میشه_میدونم
#معجزه
برای شادی روح #بهنام_صفوی عزیز فاتحه ای نثار کنیم
پ ن:چطور می
 
سلام آقاجان، دلمان تیِب چراغانی کُردیم تا قَدوم مبارکت رَ بِنگَنی مایی چُشمانی سَررویِ ماهُت رِ کِی مِی‌نیم خدا دانهایمشو که میلاد مبارکتانه، یک دل و یک زُوان دعامان برای سلامتی و فرجتان هسته
عید نیمه شعبانمان موبارک
 
در ادامه شعری از همشهری گرامی‌مان تقدیم می‌گردد: 
 نکهت ارغوان دهد طره‌ی تاب دار تو                جلوه به آسمان برد شعشعه عذار تو
 مهر جمیل مه جبین حال نزار من ببین             سوخت تمام هستی ام آتش انتظار تو
 تا به
7 غذای سنتی که حتما باید امتحان کرد
اگر بخواهیم لیست غذا‌های ایرانی را بنویسیم، احتمالا به کتابی چند جلدی نیاز خواهیم داشت. با این حال برخی از غذا‌های سنتی ایران هستند که همیشه در میان انواع غذا‌های ایرانی در صدر لیست قرار می‌گیرند. در این مطلب قصد داریم ۷ غذای ایرانی از مناطق مختلف سرزمین عزیزمان را بیشتر به شما معرفی کنیم که احتمالا هیچ کدام از عاشقان غذا‌های سنتی ایران نمی‌توانند از آن‌ها چشم پوشی کنند.
۱. آبگوشت
۲. کوفته تبریزی
۳. قیم
 
مشخص‌ترین نماد و نشانه بیرونى حرم مطهر امام رضا علیه‌السلام، گنبد طلایى آن است که مجاوران و مسافران با دیدن آن بناى با شکوه، سلام و درودى بر هشتمین امام نثار مى‌سازند.
بنا بر نقل کتب تاریخى، نخستین گنبد بر فراز مزار قدسى حضرت امام رضا علیه‌السلام، به فرمان سلطان سنجر سلجوقى (511 ـ 552 ق) و به کوشش وزیر وى، شرف‌الدین قمى ساخته شد. درآن هنگام گنبد با کاشى آذین گردیده بود. گنبد آغازین همان است که اینک از داخل حرم مطهر دیده مى‌شود و سطح مقعّر و
آن پیک نامور که رسید از دیار دوست
آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست
خوش می‌دهد نشان جلال و جمال یار
خوش می‌کند حکایت عز و وقار دوست
دل دادمش به مژده و خجلت همی‌برم
زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست
شکر خدا که از مدد بخت کارساز
بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست
سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار
در گردشند بر حسب اختیار دوست
گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند
ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست
کحل الجواهری به من آر ای نسیم صبح
زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست
چکیده
شهادت، اوج تعالی انسان است. در فرهنگ اسلام و بخصوص تشیع، ارزشمندترین و گرانبهاترین حرکت، شهادت است. شهید کسی است که با نثار جان خود، درخت اسلام را آبیاری کرده و فساد را ریشه کن می کند.
شهیدان، مقاومت و پویایی جامعه را تضمین می نمایند و به جامعه ظرفیت روحی می بخشند و ضعف و سستی را از بین می برند. اگر خون شهیدان نبود که شجره طیبه رسالت را سیراب نماید نه از اسلام خبری بود و نه از مکتب توحید بخش الهی اثری.
و در یک جمله می توان گفت که پر محتواتر
ای مرگ بر این ساعت بی هم بودن...
....
راستش را بخواهی عزیز دلم ...گاهی بدجور از دست عکس هایت کفری میشوم ...انقدر که دوست دارم بکوبمشان به دیوار و به لبخند وامانده ات که هیچ وقت از جایش تکان نمیخورد بدو بیراه نثار کنم ..‌.چطور میتوانی به من زل بزنی و بخندی و پلک هم نزنی ...چطور میتوانی گونه های خیسم را با خنده های آدمکشت به مسخره بگیری ؟؟؟واقعا چطور؟؟؟توی یکی از منفور ترین هایشان با آن کلاه لبه دار و دست هایی که همیشه به سینه میزنی به وسعت تاریخ لبخند ز
اگر تا به حال به برنامه هایی که دشمن برای شهرهای مذهبی تدارک دیده شک داشتیم، آن چه که در ورزشگاه کربلا اتفاق افتاد می تواند ما را به توطئه های فرهنگی دشمن، مطمئن سازد.
با طرفداران لیبرالیسم که حرفی نیست؛ اما مذهبی هایی که گاه روشنفکربازی در می آورند و برای به دست آوردن دل آن وری ها تیر و ترکشی هم نثار امثال علم الهدی می کنند باید به خودشان آمده و قدر این عالم شجاع و مدافع حریم امامت را بیشتر بدانند.
کربلا اگر علم الهدی داشت جوار امام غریبمان ع
احتمالا یک روزی که دیر نیست و دور میفهمی زندگی ارزشش را داشته. ارزش همه ی بالا و پایین و ضجه زدن ها و به زوووور به چیزی رسیدن ها و از دست دادن ها را.
گفتم از دست دادن. از دست دادنی در این عالَم نیست جز اینکه در ازایش چیزی ارزشمندتر به غنیمت برداری؛ که تجربه این غنی ترینِ غنایم خلقت، آنقدر در دفتر دنیا به کارت خواهد آمد که روزی به تمام بیم و اضطرابش نگاه کنی و لبخندی نثار تمام آنچه پشت سر گذاشته ای بکنی از سرِ رضایت و شاید هم شوق.
دخترم، جانِ دلمِ،
شدامام ماخمینی جاودان وماندگار/رحمت ایزدفراوان ازبرایش آشکار/رهبری ازنسل احمداسوه دنیاشده/اوگل آل محمد آیت برکردگار/از خلوص وعزت اوشیعه گشته سرفراز/دشمنان راخوارکرده حضرت اوبیشمار/معنی خوب ولایت درسپهرش گلفشان/برشهیدان خدایی شیعه داردافتخار/بعدایشان رهبرماحضرت سیدعلی است/میدهد پایان سختی بانوای انتظار/کشورماانقلابش رفته تاعزم صدور/نام زیبای خمینی دلنشین در روزگار/یاور بسیاردارد رهبری روز ظهور/دررکاب مهدویت لشکراو جان نثار/داده اس
سالی دیگر رو به پایان است
چه بویی داشت عید برایمان در دوران کودکی
هر سال که میگذشت
بزرگتر میشدیم
رشدی که برای همه چشمگیر بود
از جلب توجه اطرافیانمان شادمان میگشتیم
و شب را با حال خوش دیده شدن صبح میکردیم
اما
از یکجایی به بعد
مجبور بودیم طوری دیگر جلب توجه کنیم
با قدرت ، با ثروت ، با زیبایی و... هر آنچه در چنته داشتیم رو میکردیم
البته که در این امر نسبتا هم موفق بودیم
غافل از اینکه
توجهی که به خاطر زیبایی ، به خاطر قدرت و به خاطر ثروت جلب شود
با ا
غم مخور گر حاکمی دزد می شود                                                 شکوه ز بی کفایتی دوران می شود
غم مخور خزانه خالی کرده است                                                  غم بخور مردمی بی خرد پرورده است
مردمان چشم بسته پای بقچه رفته اند                                          بی خیال زعلم و عالم دوران رسته اند
مردمی که بهر دزدان دست می زنند                                            حق شکوه و ناله زخود پر می زنند
مردمان با دست زدندحناق گیرند                     
انسان موجودی با عادت ها و رفتارهای پیچیده است که حتی خودش هم نمیداند این عادات چرا و چگونه پدید آمده اند. شاید تا به حال به اینکه بوسیدن چطور به وجود آمده و به یک عادت همگانی بدل شده فکر نکرده اید. در مواقع مختلفی از بوسه و بوسیدن استفاده می کنیم، زمان شادی، دلتنگی، غم و اندوه یا ...
آنچه که مسلم است بوسیدن از لحاظ روانی ما را تحت تاثیر قرار میدهد به همین خاطر است که بوسه به در حالات مختلف روحی روانی جای خود را باز کرده است. روزیاتو مقاله ای نوشته
گاهی ممکن است یک آشنایی ساده منجر به یک شروع جنجالی شود.در اینطور مواقع دغدغه ی شکل گرفتن رابطه می چربد به خیلی چیزهای اساسی.مرغ یک پا دارد. "من او را می خواهم."به اینجای کار که می رسی، هنوز وارد میدان نشده، تیر خلاص را رها می کنی.قبل از اینکه موضعت را مشخص کنی و بدانی که اصلا از این اشتراکِ دو نفره چه می خواهی و باید کجایش بایستی، مشغولِ بده بستان عمیق عاطفی می شوی.آنقدر با تمام سادگی و بی ریایی، تمامِ خودت را نثار می کنی که یکبار سرت را بلند می
« متن سرود بچه های ایران » 
ما بچه های ایران / فرزند خاک شیران این مرز پر گهر را / دوست داریم از دل و جاندر قلب مردم ما / یک آسمان سخاوتمهر ومحبت و عشق / جاریست در دالشانآری چنین است زندگی / در خاک پاک ایران وطن . یعنی . روح من وطن . یعنی . عشق منمی سازمت . با دست خود ای بهتر از . جان منوطن . یعنی . روح من وطن . یعنی . عشق منمی سازمت . با دست خود ای بهتر از . جان منما وام دار عشقیم / در محضر شهیدان  آنان که جان شیرین / کردند نثار ایرانفردای این گلستان / روشن تر
پاورپوینت در مورد بهداشت آب
پاورپوینت در مورد بهداشت آب
فرمت فایل: پاورپوینت
تعداد اسلاید: 34
 
 
 
 
 
 
 
مقدمه
آب ارزنده ترین هدیه ای است که خدا وند نثار بشر کرده است، و از نیازهای اساسی برای حیات تمام موجودات کره زمین است. در دین اسلام تاکید ویژه ای بر آب شده بطوریکه در 43 قرآن کریم63 بار از آب یاد شده است.
یکی از شاخصه های رشد توسعه در کشورها دسترسی به آب سالم و بهداشتی است. آب سالم آبی است که عوامل فیزیکی، شیمیایی و میکروبی آن در حد استاندارد ب
فرزندان شما به حقیقت فرزندان شما نیستند !آن‌ها دختران و پسران زندگی‌اند در سودای خویش .آن‌ها از کوچه وجود شما می‌گذرند اما از آن شما نیستند !
و اگر چه با شمایند، به شما تعلق ندارند !عشق خود را بر آن‌ها نثار کنید، اما اندیشه‌هایتان را برای خود نگه دارید. زیرا آن‌ها را نیز برای خود اندیشه‌ای دیگر است .جسم آن‌ها را در خانه خود مسکن دهید اما روح آن‌ها را آزاد گذارید .
زیرا روح آنان در خانه «فردا» زیست خواهد کرد که شما حتی در رؤیا نمی‌توانید ب
بسم الله
بفرمایید روضه
صلی الله علی الباکین علی الحسین علیه السلام
در زیارتی از زیارت های امام حسین علیه السلام که در روز اربعین خوانده می شود جمله ای بسیار پر معنی وجود دارد و آن این است: «و بَذَلَ مُهجَتَهُ فیک لِیَسْتَفیدَ عِبادَکَ مِنْ الجَهالَة». فلسفه فداکاری حسین بن علی علیه السلام در این جمله گنجانده شده است. زائر [امام حسین علیه السلام ] به خدای متعال عرض می کند که این بنده تو، این حسین تو، خون خود را نثار کرد تا مردم را از جهالت نجات
بسم رب الشهید ...
به گزارش روابط عمومی مجمع جهانی خادمین شهدا ، شاهد خبر:
مراسم غبار روبی و عطر افشانی گلزار مطهر شهدا شهر اهرم از توابع تنگستان ، در تاریخ ٩٧/١١/١٦ با حضور ،کارکنان موسسه فرهنگی قرانی ابراهیم خلیل الله ع در فضایی کاملا معنویی برگزار گردید.
در این مراسم ارزشی که به همت این موسسه تدارک دیده شده بود دانش اموزان به همراه والدین با نثار شاخه گل و قرائت فاتحه ضمن تجدید میثاق با ارمان های شهدا ، به مقام شامخ شهیدان ادای احترام کردند .
مجاهد دلاور ما با تنی خسته و با دلی پر از آرزوی دیدار معشوق بار دیگر لباس رزم می پوشد و با کوله باری از عشق عازم میدان حماسه و خون می شود .جهادگر خستگی ناپذیر حاج کامال الدین جان نثار نمونه ایثارو فداکاری ، که بعد از ۷ سال تلاش خستگی ناپذیر در جهت تحقق اهداف راستین انقلاب اسلامی  در منطقه عملیاتی والفجر (۹) بعد از تشکیل شورای عالی پشتیبانی جنگ در استان که ایشان نیز دبیر شورای عالی پشتیبانی جنگ بودند برای بررسی گردانهای سپاه و جهاد به همراه یکی
بنام خالق آزادگی بهر سازندگی
باز خرداد است و یاد آزادگی 
خرمشهر است و این همه مردانگی
بهار و سوز گرمای بی مثالش
خرداد آمده شادی سوم همیشگی
شهر من کاش شادیت پیوسته بود
ترکهای  لب این شط وابسته بود
گرم بهر خاک همچو آتش تیرگان
کاش انصاف بود بهر این دلدادگان
مردمی که با جان و دل عاشق جانبازی
صدافسوس مانده اند در حسرت سازندگی
سالها جای ترکش مانده روی دیوارها
رد خون عشق یاران مانده در دیدارها
شهر من شهر خدا ای جان فدا
انهمه عشق بازان آمدند بهر خدا
گیر افتاده ام
میان انسان های پر ادعا
همان ها که شعارِ زندگی هر کس مربوط به خود اَش است سر می دهند
اما در مواجه با پوششی متفاوت، فکری متفاوت، نگاه و زندگی متفاوت
می شوند قاضیانِ علامه دهر
دست در دست یکدیگر، مشت مشت حرف ویرانگر به دهان، نگاه های قضاوتگر در چشمان
می تازند به بی پناهانی که تنها تفاوت شان، تفاوت آنهاست
گیر افتاده ام میان انبوه نگاه هاشان، حرف هاشان، ادعا و شعار هاشان
همان هایی که عینک روشن فکری بر چشم زده اند و از برابری در روابط ز
خلوت گزیدگان
ماییم و اشک دیده و سودای عشق یاروز بارگاه بخشش جرمش امیدوار پوشیده نیست زیور مهر از لقای دوست روز الست لطف مزیدش شد آشکار
گر رهروی به ملک یقین در طریق عشق پاینده باش که کار جهان نیست پایدار باید که در طریق طلب جمله جان شوی تا جان به پای دلبر جانان کنی نثار
گر سقف آستان جهانی شود خراب ما را غم فراق نگار است و درد یار
مجلس به بزم عشرت مستانه می رود از فیض جام و ساقی گلفام و گلعذار
ساقی به تیر غمزه مزن بر دل سبو ساغر به لطف باده بگرد
شماره چهارم نشریه نامه صدیق با آثاری از : جناب آقایان دکتر محمدرضا باغبان کریمی، امیرعلی نثار نوبری، مرتضی مجدفر، حسین فیض الهی، یوسف حسنی اعظمی، توحید ملک زاده، صمد رحمانی خیاوی، محمدعلی نقدی، لطفعلی برقی و ... و با محوریت «بررسی آثار و احوال سیدعمادالدین نسیمی تبریزی» و «نسیمی پژوهی دکتر حسین محمدزاده صدیق "دوزگون"» در دیماه منتشر شد.
عناوین گزارشات این شماره عبارتند از:
نگاهی به نمایشگاه مطبوعات در تبریز درباره فستیوال و سمینار نسیمی د
دو روز از حال و هوام نگفتم که این پست با عدد رُند را بذارم برای دیشب( بله خرافاتی بودن را به حد اعلا رسوندم) و با تمام مثبت اندیشی هایی که از قضا برام خیلی سخت شده و امیدواری هایی که به خودم دادم و...
دیشب اونی که مدنظرم بود نشد و از طرفی واکنش نامحسوس و سکوت خانواده بیشتر کلافه ام کرده.. خدایا خب چرا منو نمی بینی؟؟؟ دقیقا این مورد مثل دو سال پیش رخ داده که همه چیزش تقریبا اکی بود بغیر...
یعنی اگه اینو رد کنم، ممکنه دو سال دیگه همچین موردی پیش بیاد؟؟
از هر چی باکتری و استادش هست حالم بهم میخوره
دیگه واقعا آخرای کلاس میخواستم یه تفنگی یا چاقویی دستم بدن استاد رو زنده زنده بزنم بکشم(تابلوئه عصبیم؟)
ول هم نمیکنه 
دیشب تا صبح نخوابیدم چون میدونستم قراره تو کلاسش بخوابم
ولی دیر رسیدم و بد جایی افتادم روم نشد بخوابم 
خوابم نمیاداااا اما قشنگ 12 ساعت بخوابی و بری کلاسش خوابت میگیره یه تن صدای یکنواخت با کلماتی بریده بریده 
امروز قشنگ تصمیم گرفتم انصراف بدم اصن برم پی کارم :دی
میدونید یه دکتر جذ
امشب Whcaw یه پستى رو توى استوریش گذاشته بود(کلیک کنید)یعنى میتونم بگم اوج حقارت و بدبختى انسان…اوج حیوون بودن…اوج نجاست…و اوج بدترین فحشى که میتونید نثار همچین موجود کثیفى کنید!!!!…از خودم پشیمونم که چرا بهش حیوون گفتم:(…به والله مجید حیوون خیلى ارزشش از این عن دوپا بالاتره!
آخه دیوث،جنده…میدونى چه بلایى سر اون بچه دارى درمیارى…بى شرف میدونى اون بچه چجور روحش به گا میره!!!خود بى شرفت رو یه مشت بى صفت آشغال بزرگ کردن که همچین بلایى سر این بچ
من کی هستم؟ هدف خدا از خلقت من چیست؟..
سوالی که هر فردی حداقل یک بار در طول زندگی اش آن را  از خود پرسیده.....
من وقتی در پاسخ این سوال ناتوان ماندم به نوشتن روی آوردم با یک باور ذهنی که ....کلمات هیچوقت نمی میرند....
موجودیت  خود را در کلماتی می دانستم که بر روی کاغذ می نوشتم....از آن روز به بعد ترس خاموشی پس از مرگ وجودم را فرا نگرفت ...چون میدانستم اگر من نباشم کلماتم هستند شاید یک روز کتابی چاپ کنم و آن در قفسه های رنگین خانه های آدم های مختلف باشد...ب
او از زمانی کِ یادم است به من پرُ بال نمیداد، بلکه خودش پرُ بالِ من بوده است،
همیشه بخشی از وجودم خودِ او بوده است،
بخشی از من از او و برای او رشد یافته است،
هر بار چشم همه بِ دهانِ من باشد، نگاهِ او تمام مدت ستایش گر و تحسین کننده است،
اما جایی در ناخودآگاهِ من انگار از با صدای او چیزی متفاوت از تحسین می شنود؛
انگار کِ با فریاد معروفش بگوید "بِ تو چِ ربطی دارد؟ دهنت رو ببند "
نه...
تا امروز کِ نگفته بود
ولی شاید من هر بار این جمله را می شنوم!
امروز
 
از این که آدمها گمان کنند من موجود بی نظیری هستم، من موجود کاملی هستم، من موجود شگفت انگیز و بی نهایت مهربانی هستم متنفرم، این باعث می‌شود بدی های، بدی های معمولی من نابخشودنی شود، دوستی داشتم که زمانی به من می‌گفت تو شبیه نماد فلسطین هستی، شبیه زیتون، شبیه صلح و دوست داشتن حالا همان آدم از من بیزار است متنفر است و میدانم هربار از من بد می‌گوید هربار از من متنفر است، هربار میان اطرافیان ش وقتی صحبت من بشود چاهارتا دری وری نثار من میکند به
فصل اول: دیدار
همسرم فواد با کلی دلتنگی مرا به ترمینال جنوب رساند تا برای رفتن به دانشگاه راهی قم شوم. همین که وارد ترمینال شدم مرا به روزهایی برد که تنهایی، تنها همسفرم بود در این جاده غربت. لحظه ای را به یاد آوردم که تا خود قم به فواد پیامک می دادم و اشک می ریختم. 
فواد مرا تا پای اتوبوس رساند و سوار که شدم از پشت شیشه با چشمهایش مرا بدرقه کرد و رفت تا غصه چشم هایم بی تابش نکند. اتوبوس هنوز چند صندلی خالی داشت، راننده بدصدا هم با صدای بلند مسافر
جوان زحمت کش ودلسوزی که درعمل همه عزیزان اورا می شناسند چه قبل از مرگ وچه بعد ازمرگ همه اورا به بخوبی ونیکی تحسین می نمودند.مردی ک درخیر وصلاح اقوام بشدت همکاری میکرد.جوان دلسوزی ک خودم به وضوح دیدم ک درهیچ کاری کوتاهی نمیکرد حتی کارهای منزل وکمک به همسر وفرزندانش ..دهقانی ک برای همه ثابت شده بود ک ناگاه بر اثر یک سهل انگاری دعوت حق را لبیک گفت .ما هم از طرف خود وسایر اقوام وبستگان این اتفاق ناخواسته را به خانواده مرحوم ودوستداشتنی تسلیت می گ
ارواح طیبه شهدا لاله های گلگون ایران اسلامی دیگربار روح سردار دلاوری را درآغوش گرفتند .
سردارسپهبدشهیدحاج قاسم سلیمانی چشم امید امت اسلام و خار چشم ظالمان جهان ،
سردار پرافتخار ایران زمین که بزرگی و عظمت اراده و ایمان او سایه امنیت و آرامش را به وسعت جهان اسلام گسترانید و نام و یاد ایشان و طنین گامهای مستحکم او آرام دل مظلومان و ستم دیده گان جهان شده بود.
خون پاک صدها هزار شهید ایران اسلامی در اقصی نقاط جهان که در طول سالها مظلومانه در راه
6 غذای محلی قزوین را بشناسیداستان قزوین، پایتخت دوران صفوی، از قدمت بالایی برخوردار است، وجود فرهنگ غنی و آداب و رسوم خاص و البته غذاهای دلپذیر این استان موجب شده است تا قزوین یکی از استان های جذاب برای گردشگران غذا در ایران شود. اگر اهل امتحان کردن غذاهای جدید و متنوع هستید سفر به این استان زیبا و تاریخی گزینه ای مناسب برای شماست. غذاهای محلی قزوینقیمه نثارمشهورترین و محبوب ترین غذای این استان قیمه نثار است. این غذا به دلیل داشتن گوشت، زعف
6 غذای محلی قزوین را بشناسیداستان قزوین، پایتخت دوران صفوی، از قدمت بالایی برخوردار است، وجود فرهنگ غنی و آداب و رسوم خاص و البته غذاهای دلپذیر این استان موجب شده است تا قزوین یکی از استان های جذاب برای گردشگران غذا در ایران شود. اگر اهل امتحان کردن غذاهای جدید و متنوع هستید سفر به این استان زیبا و تاریخی گزینه ای مناسب برای شماست. غذاهای محلی قزوینقیمه نثارمشهورترین و محبوب ترین غذای این استان قیمه نثار است. این غذا به دلیل داشتن گوشت، زعف
کوروش عازم سفری است و «منسوبانش به رسم و عادتی که در پارس دارند»، ضمن تودیع با او بوسه بر لب وی می زنند. در این میان یکی از اهالی ماد که عاشق وی و از منسوبان اوست، قرابت خود با کوروش را به وی یادآور می شود و کوروش او را نیز می بوسد. مرد ماد می پرسد که «واقعا در پارس رسم دارند که منسوبان یکدیگر را می بوسند؟» و کوروش می گوید چنین است و این کار علاوه بر زمان تودیع به هنگام بازگشت از سفری طولانی نیز صورت می گیرد. آن مرد به دستاویز اینکه می خواهد از کور
از همرزمانش با شهید حاج سیدحمیدتقوی فر قرابت بسیاری داشت تا جایی که وصیت کرده بودند پیکرش را حسین به خاک بسپارد.
حسین همیشه و حتی یک وقت هایی با بغض در مورد شهیدتقوی صحبت میکرد و می‌گفت: 
"این آدم به قدری بزرگ است که درکش نکردم" 
حالت پدر و پسری و رفاقتی شدیدی با هم داشتند. رابطه اش با شهید تقوی به حدی پیوسته بود که وقتی مجروح شد گفت مرا کنار شهید تقوی یا پدرم دفن کنید. سرکشی به جانباز ها و بچه های مجاهد داوطلب را وظیفه خود میدانست و هر وقت میتوا
نثار ارواح مطهر شهدا
 و اموات بویژه والدین متوفای شهدای گرانقدر ایران اسلامی 
فاتحه مع الصلوات
******************************
آذین بندی جدید بلوار اصلی شهر زرقان با تمثال مطهر شهدا در ایام نوروز 1398
*****
مطلب دیگری درباره شهید نیاز فتوحی

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها